ُRealGirl


ُRealGirl


در زمان شاه عباس پینه دوزی در کنار قصر شاهی در کلبه کوچکی زندگی با نشاطی داشت با درآمد اندکش هرشب با دوستانش خوش بود وشاه عباس این وضعیت را می دید وحسرت می خورد . روزی فرمان داد از امروز پینه دوزی موقوف.  شاه خوشحال که شادی پینه دوز هم تمام می شود . اما بساط شادی در خانه پینه دوز دایر بود. شاه فردی رامامورکرد تا بررسی کند هزینه این پارتی شبانه از کجا تامین می شود؟ مشخص شد پینه دوز سقا شده  واز این طریق امرار معاش می کند . شاه دستور داد سقایی هم ممنوع . ولی باز هم بساط شادی پینه دوز  برقرار بود شاه دستور احضار پینه دوز راداد وبه سمت جلادی منسوب کرد تا مجالی برای عیش ونوش نداشته باشد . لباس ،کلاه و شمشیری به اودادند تا بافرمان شاه گناه کاران را به کیفر برساند.(قصد شاه این بود که بداند جلاد چگونه هزینه شادی شبانه را تامین می کند.)بازشب شد وطبق همیشه شادی وبگو بخندپینه دوز ودوستانش...

در این فاصله او شمشیر رافروخته بود وبه جای ان یک شمشیر چوبی در غلاف گذاشته بود تا فردا چه پیش آید.!!!

شاه عباس از حقه او با خبر شد  وبرای اینکه اورا گیر بیندازد فرمان داد فردا صبح او گردن گناهکار رابزند .پینه دوز فکرکرد اگر فردا شاه ازسرش آگاه شود جانش در خطر است . بلافاصله به شاه گفت :قربان اگر این مرد بی گناه باشد شمشیر اهدایی همایونی به چوب تبدیل خواهد شد واگر گناهکار باشد به سزای عملش می رسد.

هنگاه اجرای حکم شمشیر چوبی را از غلاف درآورد وبه پای شاه افتاد که قربان ملاحظه کردید این مرد بی گناه است ؟

شاه عباس گفت : ای پینه دوز دوره گرد وای سقا  وای ... به شغل پینه دوزی برگردد  که نمی توان شادی را از تو گرفت.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: faezeh Darchinian ׀ تاریخ: جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ لینک این پست ׀


© All Rights Reserved to realgirl.LOXBLOG.COM / Theme by:
bahar 20



سی کی هاست - تشریفات - گویا آی تی - تک تمپ - یزد | قالب پرشین بلاگ - گرافیک - وبلاگ